Web Analytics Made Easy - Statcounter

قانون ادغام صندوق‌های بازنشستگی با اعتراض جدی اعضای صندوق‌های بازنشستگی شرکت‌های صنعتی روبه‌رو شده است. بازنشستگان این صندوق‌ها می‌گویند این ادغام‌ها منجر به ورشکستگی صندوق‌هایی می‌شود که از محل پس‌انداز اندوخته‌های این اعضاء در بازه دوران خدمت‌شان شده است.   به گزارش ایلنا؛ ترس از ورشکستگی پس از ادغام، این چالش بزرگ بازنشستگانی است که پس از سه دهه پرداخت مستمری، حالا که زمان استراحت‌شان رسیده با یک مصوبه دولتی برای ادغام، دچار چالش شده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سرنوشت تلخ صندوق بازنشستگی هما با 12هزار بازنشسته و مستمری‌بگیر پس از ادغام در صندوق بازنشستگی کشوری حالا کابوس تلخ صندوق‌های دیگر چون شرکت ملی مس ایران است.   اتفاقی که سبب شده تقریبا هر چند روز یک‌بار شاهد تجمعات اعتراضی از استان‌های جنوبی تا کرمان و تهران باشیم. جمعیتی که می‌گویند پس از چند دهه پرداخت مستمری واگذاری سرمایه‌های‌شان از موسسات مستقل خصوصی اقتصادی به بخش‌های دولتی، به خطر انداختن روزهای فراغت از کار آنهاست.   چالش بزرگ ادغام صندوق‌های بازنشستگی از کجا آمد؟   صندوق‌های بازنشستگی و پرداخت مستمری، این یکی از بزرگترین چالش‌های دهه پیش روی کشور است. با رسیدن جمعیت متولد دهه‌های 50 و 60 به مرز بازنشستگی، با توجه به رشد منفی جمعیتی در کشور، نسبت تعداد شاغلین و نیروهای مولد به بازنشستگان سیر نزولی وحشتناکی پیدا کرده است. یعنی حجم بزرگی از درآمدهای دولتی باید صرف پرداخت هزینه‌های حقوق دستمزد نیروهایی شود که در چرخه بهره‌وری نیستند.   این چالشی است که کشوری چون ژاپن هم از سر گذرانده و برای آنها یا خیلی از کشورهای اروپایی از آلمان تا اسکاندیناوی هم با اقتصادهای قوی‌تر و جمعیت گاه کمتر، چالش‌هایی بزرگ بوده است.   در ایران از اواسط دهه 90، قانون‌گذاران از میان تمام گزینه‌های موجود، برای این چالش به سراغ ادغام صندوق‌های بازنشستگی کوچک رفته‌اند. یعنی بزرگ‌سازی صندوق‌های بازنشستگی تامین اجتماعی و بازنشستگی کشوری. درحالی که دو چالش بزرگ در این زمینه را هیچ‌گاه برایش راهکاری دقیق طراحی نکردند. اول چالش قانونی تملک دولت بر شرکت‌های خصوصی، دوم هم چالش بزرگ فربه‌سازی نقش اجرایی دولت و اساسا قرار داشتن همان موسسات بازنشستگی فربه دولتی در مرز ورشکستگی.   در اوایل سال 1400 بود که اعلام شد: «بر اساس برخی آمارها، سازمان تامین اجتماعی در سال ۹۸، ۱۴.۳میلیون بیمه‌شده اصلی و ۴میلیون مستمری‌بگیر داشته است. بنابراین نسبت پشتیبانی این سازمان ۳.۶ است که نزدیک به حداقل نسبت پشتیبانی برای عدم ورشکستگی یک سازمان بیمه‌ای است. صندوق بازنشستگی کشوری نیز در سال ۹۸، یک میلیون بیمه‌شده اصلی (شاغل کسورپرداز) و ۱.۶میلیون بازنشسته داشته است. بنابراین نسبت پشتیبانی این صندوق در این سال ۰.۶۴ است که نشان‌دهنده وضعیت فوق بحرانی آن است.» این وضعیت در یک ساله اخیر بحرانی‌تر هم شده است!   چه بلایی سر واگذاری صندوق بازنشستگی شرکت هما آمد؟   تقریبا از سال 1400 بود که شرکت بازنشستگی شرکت هما با 12هزار بازنشسته و مستمری‌بگیر به همراه سرمایه‌هایش به صندوق بازنشستگی کشوری واگذار شد، درحالی که بیش از 100 شکایت به دیوان عدالت اداری انجام گرفته بود. از سال 1399 بود که قانون ادغام صندوق‌های بازنشستگی به طور جدی‌تر در دستور کار دولت قرار گرفت. اما این واگذاری، نه تنها شرایط بازنشستگان هما را بهتر نکرد که بر میزان زیان انباشته این شرکت واگذارشده هم افزود. درحالی‌که اعضای این صندوق اصرار داشتند این شرکت خصوصی می‌تواند بر اساس قانون با در اختیار گرفتن و سپرده شدن بخشی از شرکت‌های شرکت ملی هما چون شرکت‌های کارگو یا هتل‌های تحت اداره، ضمن چابک‌سازی به سوددهی برسد و بدون ادغام در یک شرکت بزرگتر دارای چالش سر پا بماند. مدلی که در بسیاری از کشورهای دنیا اتفاق می‌افتد. آنها اما ادغام شدند و تجربه‌ای ناموفق را رقم زدند. تجربه‌ای که یکی از چالش‌های خود تیم قانون‌گذار هم قبل از اجرای این طرح بوده است.   برای مثال در سال 1399 ولی اسماعیلی یکی از طراحان این طرح در مصاحبه‌ای به خبرگزاری خانه ملت گفته بود: «یکی از دغدغه‌های اصلی ما در این واگذاری‌ها سرنوشت اموال این شرکت‌هاست که حاصل دسترنج سال‌های متمادی اعضای صندوق‌ها بوده است.» دغدغه‌ای که در نهایت هم انگار برایش راهکاری مشخص پیدا نشده است!   اعتراضات از نفتی‌ها تا مسی‌ها!   در ماه‌های گذشته موج جدیدی از فشارهای دولتی برای واگذاری صندوق‌های بازنشستگی شرکت‌های ملی نفت و صنایع مس ایران آغاز شده است. درحالی که سهامداران هر دو شرکت با این واگذاری‌ها مخالفند و هر دو گروه توانسته‌اند با گرفتن احکامی از دیوان عدالت اداری تصمیم دولت را به چالش بکشند. حسین مظفر عضو مجلس خبرگان در جمع سهامداران شرکت ملی نفت در حدود یک سال قبل از این گفته بود که تلاش می‌کند تا استقلال صندوق‌های بازنشستگی را حفظ کند و مانع از ادغام این شرکت‌ها شود.   این چالش را بازنشستگان شرکت مس هم دارند با این تفاوت که بین وضع صندوق مس و صندوق نفت به لحاظ حقوقی تفاوت های وجود دارد.   در ماه‌های گذشته بارها با تجمعاتی در شهرهای رفسنجان، کرمان و مقابل مجلس شورای اسلامی، اعتراض شدید خود را به تصمیم برای ادغام شرکت شان نشان داده‌اند. آنها مثل نفتی‌ها می‌گویند با این واگذاری، سرمایه‌هایی که در بیش از 3 دهه از فعالیت‌شان در صندوق سرمایه‌گذاری کرده‌اند به چالشی بزرگ کشیده می‌شود و در شرایطی که این صندوق‌ها مثل صندوق‌های دولتی دچار بحران‌های شدید مالی نیستند، تصمیم برای تصرف اموال قانونی‌شان را یک رویه غیرقانونی می‌دانند.   احکام اخیر صادره در دیوان عدالت اداری برای صندوق‌های نفت و مس و انتقادات نمایندگان اقتصادی و اجتماعی مجلس چون محمدرضا پورابراهیمی و محمدمهدی زاهدی از تصمیم به ادغام این صندوق‌های بازنشستگی نشان از چالش قانونی پیش روی دولت برای تملک بر سرمایه‌های این بازنشستگان دارد. بازنشستگانی که هراس از آینده زندگی‌شان آنها را هر روز در گوشه‌ای از کشور به تجمعات اعتراضی می‌ کشاند.   این چالش را بازنشستگان شرکت مس هم دارند و در ماه‌های گذشته بارها با تجمعاتی در شهرهای رفسنجان، کرمان و مقابل مجلس شورای اسلامی، اعتراض شدید خود را به تصمیم برای ادغام شرکت شان نشان داده‌اند. آنها مثل نفتی‌ها می‌گویند با این واگذاری، سرمایه‌هایی که در بیش از 3 دهه از فعالیت‌شان در صندوق سرمایه‌گذاری کرده‌اند به چالشی بزرگ کشیده می‌شود و در شرایطی که این صندوق‌ها مثل صندوق‌های دولتی دچار بحران‌های شدید مالی نیستند، تصمیم برای تصرف اموال قانونی‌شان را یک رویه غیرقانونی می‌دانند.   احکام اخیر صادره در دیوان عدالت اداری برای صندوق‌های نفت و مس و انتقادات نمایندگان اقتصادی و اجتماعی مجلس چون محمدرضا پورابراهیمی و محمدمهدی زاهدی از تصمیم به ادغام این صندوق‌های بازنشستگی نشان از چالش قانونی پیش روی دولت برای تملک بر سرمایه‌های این بازنشستگان دارد. بازنشستگانی که هراس از آینده زندگی‌شان آنها را هر روز در گوشه‌ای از کشور به تجمعات اعتراضی می‌ کشاند.

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: بازنشستگان صندوق بازنشستگی ادغام صندوق های بازنشستگی دیوان عدالت اداری صندوق بازنشستگی بازنشستگی کشوری بازنشستگی شرکت صندوق ها چالش بزرگ شرکت ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۵۶۴۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فرید مرجایی، تحلیل گر مسائل آمریکا و مقیم این کشور: جنبش دانشجویی سپهر غالب بر فضای سیاسی آمریکا را به چالش کشید/ شبکه های اجتماعی امپراطوری رسانه ای را زیر سوال بردند/ تظاهرات دانشجویی خط قرمز انتقاد از اسرائیل را شکسته است

پایگاه خبری جماران، سارا معصومی: پلیس آمریکا طی هفته های اخیر نزدیک به 2200 دانشجو را در جریان اعتراضات دانشجویی هواداران فلسطین در دانشگاه های آمریکا در سراسر این کشور بازداشت کرده است. به گزارش آسوشییتدپرس، نزدیک به 56 حادثه بازداشت در 43 دانشکده یا دانشگاه مختلف آمریکا از 18 آوریل تا کنون رخ داده است. اعتراض های اخیر دانشجویی در ایالات متحده که به سرتاسر جهان گسترش پیدا کرده است بر انتقاد از ادامه جنگ در غزه و وجود رابطه اقتصادی میان دانشگاه ها و رژیم اسرائیل صورت می گیرد. بسیاری از دانشجویان آمریکایی خواهان پایان حمایت آمریکا به خصوص حمایت نظامی از اسرائیل در این جنگ هستند.

با فرید مرجایی، تحلیل گر مسائل آمریکا و مقیم این کشور درباره معنای این تظاهرات برای ساختار سیاسی ایالات متحده و چگونگی این تغییر در جامعه این کشور به خصوص نسل جوان گفت و گو کردیم:

 

براساس آخرین نظرسنجی های انجام گرفته در ایالات متحده، ما شاهد تفاوت نگاه نسل جوان به مسأله فلسطین هستیم. «مؤسسه افکارسنجی PEW، در آخرین نظرسنجی خود در این زمینه که در آوریل ۲۰۲۴ منتشر شد، اعلام کرده است که جوانان زیر ۳۰ سال در آمریکا با مردم فلسطین همدلی بیشتری دارند. یک‌سوم افراد در این بازه سنی گفته‌اند که با مردم فلسطین احساس همدلی می‌کنند، درحالی‌که ۱۴ درصد خود را همدل با اسرائیلی‌ها معرفی کرده‌اند. این نسبت در آمریکایی‌های مسن برعکس است و ۴۷ درصد خود را همدل با اسرائیل و تنها 9 درصد خود را همدل با فلسطین معرفی می‌کنند. جوانان آمریکایی نسبت به گذشته احساس مثبت‌تری نسبت مردم فلسطین دارند. » فکر می کنید این تفاوت دیدگاه نسبت به مسئله فلسطین به خصوص فاصله گرفتن از تبرئه سازی تمام و کمال اسرائیل ریشه در چه تحولاتی دارد؟


 به طور کلی نسل جدید یا نسل جوان، یا درباره  موضوعات اجتماعی تعصب ندارد و یا این تعصب از نسل های قبل و افراد مسن تر کمتر است. ارقام ذکر شده در نظرسنجی که شما به آن اشاره کردید مهم هستند، اما باید ارقام و نظرسنجی را در بستر جامعه آمریکا و مناسبات اجتماعی هم قرار داد و ابعاد دیگر را هم در نظر داشت.

در انتخابات 2016 که برنی سندرز به عنوان یک سوسیالیست کاندید ریاست جمهوری بود، نظرسنجی ها نشان می دادند که همین جوانان نسبت به واژه «سوسیالیست» آن حساسیت سابق را ندارند و این کلمه برای آنها یک تابو نیست. این در حالی بود که  در جامعه آمریکا در 8 و 9 دهه اخیر واژه سوسیالیست یک تابو بوده است.

باید بگویم که مسأله فلسطین با همه مسائل دیگر در آمریکا کاملا فرق دارد. یعنی مسأله اسرائیل و انتقاد از اسرائیل در برابر آن،  برای جامعه امریکا یک خط قرمز است. به طور کلی سیستم قدرت در یک جامعه بر آن است تا شهروندی بسازد که با پارادایم غالب همخوانی داشته باشد. آمریکا مانند سایر کشورها نیست و این موضوع برای مناسبات داخلی جامعه آمریکا مهم است که منحصر به فرد و متفاوت است. از نظر سیاست داخلی اختلاف های طبقاتی رو به افزایش هستند، در سیاست خارجی آمریکا در دنیا جایگاه به خصوص دارد و خود را رئیس و صاحب دنیا می داند،  با جنگ ها و مداخله های نظامی و سیاست سلطه یک شرایط خاصی ایجاد می شود که این سیاست های ناهنجار، برای شهروند باید  به صورت ایدئولوژیک نرمالیزه و توجیه شود.

حالا نکته اصلی این است که دانشجویانی که بین 20 تا 30 سال هستند، جوان هستند، وارد بازار کار نشده اند و سیستم قدرت از نظر فاز زمانی فرصت و زمان کافی نداشته تا از آنها شهروندان مطیع و ایدئولوژیک بسازد. همانطور که نظرسنجی های مورد اشاره شما نشان می دهند نظرات افراد مسن نسبت به مسائل اجتماعی و اسرائیل و فلسطین متفاوت است چرا که بر روی آنها کار شده و نگاه ایدئولوژیک حاکم در آنها بیستر شکل گرفته است. از طرف دیگر، این جنبش دانشجویی، سوالاتی را نسبت به سپهر غالب برای شهروندان مطرح کرده است.

 

اینجا دو عامل به نظرم تاثیرگذار را جداگانه مطرح می کنم: فکر می کنید مهاجرپذیری ایالات متحده و افزایش حضور مسلمانان در این کشور به خصوص آنهایی که از کودکی در امریکا بزرگ شده و به بخشی از جمعیت رأی دهنده و جریان ساز این کشور تبدیل شده اند چه تاثیری در تفاوت دیدگاه های جوانان و افکار عمومی داشته است؟

در آمریکا مهاجرپذیری از جنوب جهانی و کشورهای مسلمان موثر بوده است. در دهه های گذشته در ازای هر یک سفیدپوست مهاجر آمریکایی، پنچ الی شیش مهاجر از جنوب جهان می آمد. الان حتی این تناسب بیشتر هم شده و ممکن است در ازای هر یک سفیدپوست آمریکایی ده نفر از جنوب جهانی آمده باشند. قطعا ترکیب جمعیتی آمریکا در حال تغییر است و این حقیقت خودش را در این نوع مسائل در سطح جامعه مدنی نشان می دهد. همزمان باید در نظر داشت که همواره یک اقلیت می تواند پارادایم سابق را با قدرتی که در جامعه دارد استمرار ببخشد. در حقیقت این جنبه نژادپرستی سفیدپوستان که پیرامون دونالد ترامپ دیده می شود عکس العملی است به همین تغییر ترکیب جمعیتی آمریکا.

این را هم باید در نظر داشت که این رفتار در نسل دوم مهاجران یکسان نیست و متنوع است و خیلی مواقع برای اینکه از نظر حرفه و کار موفق باشند و رشد کنند کاسه داغ تر از آش هم هستند؛ مانند همین کاندیدای حزب جمهوری خواه خانم «نیکی هیلی» که هندی تبار است و نظرات خیلی راست گرایانه ای دارد. در حقیقت رئیس دانشگاه کلمبیا خانم «شفیق» که عرب تبار است، نیروی پلیس را به داخل دانشگاه دعوت کرد. این اقدام او اعتراض های زیادی را در داخل دانشگاه و در میان دانشجویان و هیات علمی ایجاد کرد.

به طور کلی می توان گفت که مهاجران و تحول ترکیب جمعیتی از کشورهای مسلمان در آمریکا، بسیار موثر بوده و تغییراتی را در جامعه مدنی ایجاد و تغییراتی را هم به این جامعه تحمیل می کند.

 

 مسأله دوم، بروز و ظهور قدرتمند شبکه های مجازی و توسعه فناوری و در کنار آن قدرت گرفتن رسانه هایی چون الجزیره است که امپراطوری رسانه های غربی در روایت سازی را زیر سوال برده و به چالش کشیده اند. امروز جوانی که در واشنگتن یا حتی دورترین ایالت های امریکا نشسته با یک کلیک آنچه در غزه می گذرد را بی واسطه و مستقیم می بیند. این چه تأثیری بر روی تغییر نگرش ها و به چالش کشیده شدن روایت رسمی سیاستمداران از آنچه در میدان می گذرد دارد؟

ظهور شبکه های مجازی و شبکه های اجتماعی بسیار موثر بوده، به خصوص که جوانان خیلی بیش از دیگران از شبکه های مجازی استفاده می کنند. شبکه های اجتماعی می توانند بالقوه یک بدیل در مقابل رسانه های مستقر و امپراطوری رسانه ای باشند. باید در نظر داشته باشیم که مطالب در این شبکه ها بسیار متنوع، متفرق و پراکنده هستند. زمانی که همبستگی با فلسطینی ها شکل می گیرد اتفاق مهمی است و شیفت پارادایمی مهمی محسوب می شود.

اما یک زمینه ای را هم باید در نظر داشت و آن این است که از 7 اکتبر به بعد رسانه های مستقر غربی بسیار حساب شده و استراتژیک در حمایت از اسرائیل عمل کردند.  پروپاگاندا رسانه ها بر روی چند پایه استوار بود : 1. هفت اکتبر آغاز مشکلات فلسطین و اسرائیل بوده است؛ گویا تاریخ اشغال سرزمین و آواره ها وجود نداشته است. 2. حماس تروریست است، افرادی را گروگان گرفته است و  باید از بین برود. 3. اسرائیل حق دفاع از خود دارد. 4. اتهام های ضد یهودی بودن و یهودی ستیزی موضوع اصلی بود که فضا را پر می کرد. 5. این یک جنگ در غزه است و متأسفانه در جنگ همه صدمه می بینند و مثل همه جنگ های دنیا ما فقط نظاره گر پاسیو نسبت به عوارض این جنگ دلخراش هستیم.

 در حقیقت آنچه در غزه رخ می دهد جنگ نیست، چرا که حماس که نیروی هوایی ، دریایی، ارتش مرکزی، سیستم رادار، تجهیزات تکنولوژی نظامی و نیروی مسلح رسمی ندارد. در واژه «جنگ» یک دوگانه برابر وجود دارد، که می گوید از آنچه رخ می دهد متأسف هستیم، اما خب جنگ است. در حقیقت، این یک جنگ دو طرفه نیست، بلکه یک طرف مرتکب جنایت علیه بشریت می شود، و طرف دیگر، قربانی نسل کشی است. در نتیجه، نقش آمریکا و حمایت های مستقیم آمریکا در این نسل کشی کمرنگ می شود. این سیاست در  پنجره زمانی که اسرائیل قرار است جنایت هایی انجام داده و فلسطین را با خاک یکسان کند، افکار عمومی منحرف شده و معطوف به پروپاگاندا چندگانه ای که ذکر کردم می شود.  

شبکه الجزیره و شبکه های مجازی با انتشار ویدئوها و خبرها و عکس های تکان دهنده از بچه هایی که پاهای خود را از دست داده اند یا آنها که صورت ها و بدن شان سوخته این انحصار امپراطوری رسانه ای را شکسته اند و روایت از دست سیستم قدرت تا حدودی خارج شده است.

نکته اصلی در رسانه ها و فضای رسانه ای و مطبوعاتی، بحث یهودی ستیزی بود. تقریبا هر زمان مسأله غزه و جریان اسرائیل پیش می آید همراه آن یک بحث یهودی ستیزی هم در این فضا عنوان می شود. به عنوان مثال زمانی که کمیته کنگره روسای دانشگاه های هاروارد ، پنسیلوانیا و ام آی تی و کلمبیا را که خواست به آنها حمله کرد که در دانشگاه های شما در سایه تظاهرات در واقع یهودی ستیزی در جریان است. حتی برخی از رسانه های زرد مانند نیویورک پست یا دیلی نیوز یک ماه پس از 7 اکتبر تصویر دانشجویان دانشگاه هاروارد را به عنوان حامیان تروریست منتشر می کردند که این اقدام یک تهدید جانی این افراد محسوب می شود .

 

  اخیرا یکی از ستون نویس های نیویورک تایمز در مطلبی با عنوان شبح ویتنامی دیگر بر سر آمریکا نوشته که به نظر می‌رسد تظاهرات ضد جنگ ویتنام در سال ۱۹۶۸ بار دیگر در آمریکا در حال تکرار شدن است. آیا شباهتی میان اعتراض های ضد جنگ غزه در این روزها و این تظاهرات در سال 1968 می بینید؟

همانطور که بسیاری گفته اند این اعتراض ها شباهت های بسیاری با تظاهرات ضد جنگ ویتنام دارد.  این سطح وسیع از تظاهرات دانشجویی از زمان جنگ ویتنام تاکنون بی سابقه بوده و همه را شوکه کرده است، اما تفاوت هایی هم وجود دارد. آمریکا در جنگ ویتنام کشته های بسیاری به شکل مستقیم می داد و بسیاری از جوانان اگر در دانشگاه نبودند، برای فرار از جنگ به کانادا مهاجرت می کردند. اما اعتراض های دانشجویی کنونی منحصر به فرد است و با زمان جنگ ویتنام فرق دارد. این اعتراض ها  آستانه جدید  و در این دیوار عظیم یک ترک ایجاد کرده است. تنها موضوعی که در آمریکا خط قرمز است انتقاد از اسرائیل است و این تظاهرات دانشجویی اکنون این روایت را متحول کرده است.

در فاز اول اقدام ها، دانشجویان و جوانان معترض با شجاعت در مقابل اتهام های یهودی ستیزی و حمایت از تروریسم مقاومت کردند . آنها حتی تهدید می شدند که از آنها عکس گرفته می شود تا به آنها کار داده نشود اما اکنون دیگر نمی توان به آنها این اتهام را بست.

 نکته دیگر این است که در شرایط معمول افراد یا دانشجوها به صورت فردی، پراکنده و متفرق به مواضع انسانی ضدجنگ می رسند، اما این تظاهرات نشان می دهد که یک سازماندهی و تشکیلات دانشجویی به عنوان استخوان بندی این اقدام را شروع کرده و سپس از بقیه دعوت کرده که شرکت کنند. بدون یک تشکیلات مشخص،  مواضع انسانی درونی افراد نماد جمعی پیدا نمی کند . پیام مطالبه های دانشجویان هم مشخص و متمایز و روشن است: آتش بس در غزه، و اینکه دانشگاه در کمپانی هایی که سلاح به اسرائیل می فرستند سرمایه گذاری نکند. بیشتر اعتراض های دانشجویی متمرکز بر نقض قوانین بین المللی از طرف اسرائیل و محکوم کردن جنایت هایی چون نسل کشی است که در حال حاضر انجام می شود.

 

ما از این جنس اعتراض ها در ایالات متحده زیاد دیده ایم: جنبش‌های اعتراضی نظیر اشغال وال‌استریت، زندگی سیاه‌پوستان مهم است، پارک‌لند، جنبش کارگری و کمپین کنترل اسلحه دانشجویان و... . اساسا تأثیر این اعتراض ها با دامنه های وسعت متفاوت بر تصمیم سازی و تصمیم گیری در ساختار سیاسی ایالات متحده دارد؟

در این مقطع مشکل بتوان پیش بینی کرد که تأثیری در سیاست رسمی خواهد داشت یا نه. باید دید که این تظاهرات دانشجویی چه بخشی از جامعه را می تواند با خود همراه کند. از سوی دیگر باید در نظر داشت که حدود دو هفته دیگر ترم دانشگاه ها تمام می شود و دوره تابستان آغاز می شود، اما دانشجویان وعده ادامه اعتراض ها را داده اند. از سوی دیگر کنگره حزب دموکرات هم در تابستان خواهد بود و جوانان می گویند که به این مکان هم برای تظاهرات می روند. این یادآور 1968 است که در کنگره حزب دموکرات در شیکاگو تظاهرات وسیع ضد جنگ ویتنام صورت گرفت که به یک نقطه عطف تبدیل شد.

 

یکی از مباحثی که در افکار عمومی بسیار مورد توجه قرار گرفته میزان برخورد نیروهای پلیس با معترضان است. اساسا براساس چه پروسه و ساختاری پلیس وارد برخورد با دانشجویان بخصوص در محوطه دانشگاه می شود؟

مقام های دانشگاه می گویند که کمپ یا اردو زدن در محوطه داخل دانشگاه غیرقانونی است ولی عرف بر این است که مقام های دانشگاه با دانشجوهای تظاهر کننده مذاکره کنند و به توافق برسند. یک مسأله دیگر که نانوشته است، این است که روسای دانشگاه ها ترجیح می دهند از اساس از تظاهرات خبری نباشد؛ چرا که میلیاردرهایی که به دانشگاه ها پول می دهند یهودی تبار و حامی اسرائیل هستند و  برای جمع شدن این تظاهرات فشار می آورند.

در حال حاضر دعوت از پلیس ضدشورش که رفتار آنها با خشونت توام است و دستگیری دانشجویان و اساتید،  نارضایتی و ناهنجاری ایجاد کرده است. نکته مهم دیگر این است که بسیاری از دانشجویان و اساتید معترض یهودی هستند. بنابراین این اتهام یهودی ستیزی که از طرف کنگره و کاخ سفید مطرح می شود بی معنا است.

 

 فکر می کنید این اعتراض ها از این پتانسیل برخوردار هستند که دولت جو بایدن را برای تشدید فشار بر نتانیاهو برای برقراری آتش بس تحت فشار قرار دهند؟

ممکن است دولت بایدن به نتانیاهو برای آتش بس فشار وارد کند، اما  این تظاهرات دانشجویان را باید در کنار عوامل دیگر مانند افکار عمومی جهان و نارضایتی برخی از دولت ها از اتفاق های جاری و اقدام آفریقای جنوبی در دیوان بین المللی دادگستری تعریف کرد. نباید فراموش کرد که نهادهای آمریکا مانند کنگره تحت سیطره لابی اسرائیل هستند(به عنوان مثال، بسیاری از دموکرات های کنگره با جمهوری خواهان همراه شدند که لایحه برجام از طرف پرزیدنت اوباما در کنگره تصویب نشود).

 دموکرات ها می گویند که علیرغم مشکلات غزه و ناراحتی ها، جو بایدن تنها آلترناتیو مقابل ترامپ است و شما باید از بایدن حمایت کنید. باید توجه داشت که تبلیغات سیستم بسیار قوی است. به عنوان نمونه حتی برنی سندرز هم فریب این پروپاگاندا را خورده بود. در یک ماه اول پس از هفت اکتبر برنی سندرز با ـتش بس به دلیل آنکه آن را به معنای مذاکره با حماس می دانست، مخالف بود. برخی از  جوانان حزب دموکرات به نشانه اعتراض دفتر او در واشنگتن را اشغال کردند و برخی از آنها هم بازداشت شدند. موضع برنی سندرز چندی بعد تغییر زیادی کرده و منتقد شدید سیاست جنگی اسرائیل شده است.    

دیگر خبرها

  • نشست رسالت صندوق بازنشستگی کشوری در تحقق شعار سال برگزار شد
  • مجلس دوباره به موضوع افزایش حقوق بازنشستگان ورود می‌کند؟
  • رییس سازمان خصوصی سازی: ۵ میلیارد سهام ترجیحی به نام کارگران شد
  • ۵.۲۲ میلیارد سهام ترجیحی به نام کارگران شد/ واگذاری سهام به ۳۰۰۸ کارگر در دولت سیزدهم
  • ۵ میلیارد سهم به نام کارگران شد
  • نظر مجلس درباره اعتراض بازنشستگان تامین اجتماعی به مصوبه افزایش حقوق؛ همسان سازی حقوق بازنشستگان کشوری از خرداد
  • تاثیر مردمی‌سازی صندوق‌های بازنشستگی بر سفره بازنشستگان
  • فرید مرجایی، تحلیل گر مسائل آمریکا و مقیم این کشور: جنبش دانشجویی سپهر غالب بر فضای سیاسی آمریکا را به چالش کشید/ شبکه های اجتماعی امپراطوری رسانه ای را زیر سوال بردند/ تظاهرات دانشجویی خط قرمز انتقاد از اسرائیل را شکسته است
  • سهام ترجیحی ۶۴ هزار نفر از کارگران به نامشان شد
  • سهام ترجیحی ۶۴ هزار نفر از کارگران به نامشان شد+ فیلم